علت بزرگ زندگي
علت بزرگ زندگي مردمي در ساحل رودخانهاي نشسته بود كه ناگهان متوجه شد مرد ديگري در چنگال امواج خروشان رودخانه گرفتار شده است و كمك ميطلبد. داخل رودخانه شد و مرد را به ساحل نجات آورد، به او تنفس مصنوعي داد. جراحاتش را پانسمن كرد و پزشك را به بالينش آورد. هنوز حال غريق جا نيامده بود كه شنيد دو نفر ديگر در حال غرق شدن در رودخانهاند كمك ميخواهند. دوباره به رودخانه پريد و به زحمت آن دو نفر را هم نجات داد. اما پيش از آنكه فرصت پيدا كند صداي چهار نفر ديگر را كه در حال غرق شدن بودند، شنيد. بالخره آن مرد آن قدر قرباني نجات داد كه خودش خسته شده و از پا افتاد. ولي صداي فرياد كمك از طرف روردخانه قطع نميشد. كاش اين مرد خيرخواه چند قدمي به طرف بالاي رودخانه ميرفت و متوجه ميشد كه ديوانهاي مردم را يكييكي به آب مياندازد. در اين صورت اين همه انرژي صرف نميكرد به جاي رفع معلول به مبارزه با علت ميپرداخت و جان افراد بيشتري را نجات ميداد. نتيجه: در زندگي همه ما علتي بزرگ وجود دارد كه سر منشأ همهي اتفاقات و رويدادهاي زندگي ماست. علت و منشأ تمام شاديها، غمها، و رنجها، پيروزها، شكستها، ايمدها و يأسهاي زندگي يك چيز است: افكار و عقايدي كه برگزيدهايم. در دنياي بيرون، هيچ عاملي وجود ندارد هر چه هست معلول انديشهها و طرز تفكرات ماست. اگر ميخواهيد زندگيتان تغيير كند، انديشههاي خود را تغيير دهيد. هر راه حلي چيزي جز خستگي و نااميدي نصيب انسان نخواهد كرد.
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 5:13:36 PM